فهرست مطالب

پژوهش نامه تاریخ اسلام
سال یکم شماره 4 (زمستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/11/30
  • تعداد عناوین: 7
|
  • فهیمه ابراهیمی صفحات 7-26
    فرقه صوفیه نقشبندیان در روابط سیاسی خود با حاکمان ماوراءالنهر، توانست با اقتدار در ساختار حکومت آنان نفوذ کند و بر آن چیره شود. چرایی این رویداد را با کاربست نظریه تعدد منابع قدرت رابرت دال می توان پاسخ گفت. بر پایه این دیدگاه، نقشبندیان در تعقیب آگاهانه منافع طریقت، توانستند از منابع قدرت ارزش مند خود (اقتصادی، نیروی مریدان، ایدئولوژی مقبولیت یافته طریقت) برای نفوذ در حکومت بهره گیرند. این منابع که برخورداری نقشبندیان از همه آنها روشن است، علت لازم و کافی نفوذ سیاسی این طریقت در آن حکومت به شمار می رود.
    کلیدواژگان: نقشبندیان، حاکمان ماوراءالنهر، منابع قدرت
  • فاطمه جان احمدی، لیلا خسروی صفحات 27-47
    نهضت شیعه اسماعیلیه در آخرین دهه قرن سوم هجری با برپایی حکومت فاطمیان در مغرب به بار نشست و در اندک زمانی پس از استقرار، در پی تحقق هدف توسعه سیاسی به مصر لشکر کشید و 209 سال (358-567ه ق) مقتدرانه بر آن جا حکم راند. فاطمیان در این دوران به انگیزه تمرکز قدرت و چیرگی کامل بر کارها توانستند نهادهای فراوانی تاسیس کنند و آنها را گسترش دهند. نهاد «وزارت» یا «وساطة» از جمله ی این نهادها بود که در آغاز استقرار آنان در مصر پاگرفت. امام - خلیفه فاطمی در آغاز به انگیزه حفظ قدرت و اقتدار مطلق خودش، مقام وساطة را در قالب رکنی اجرایی با وظایفی محدود تعیین و حفظ کرد که متصدی این مقام واسطه و رابط میان خلیفه و دیگر نهادهای اجرایی و نظامی و دیگر مردم به شمار می آمد. بتدریج با گذشت زمان، مقام وزارت به رکنی اصلی در ساختار قدرت خلافت فاطمیان بدل شد.
    بهترین خواست این مقاله یافت این پرسش اساسی است که چه عواملی در ایجاد تحول ساختار نهاد وزارت، از وساطة به وزارت تنفیذ سپس وزارت تفویض تاثیر گذارد؟
    شاید دگرگونی های سیاسی و گسترش دیوان سالاری و پیدایی تغییر و تحول در مقام و منصب وزارت و بدل شدن آن به نهادی قدرتمند، در این زمینه تاثیرگذار بوده باشند.
    کلیدواژگان: تحول، نهاد وزارت، وساط، دیوان سالاری، فاطمیان مصر
  • حسن حضرتی، توران طولابی صفحات 49-71
    طرح اندیشه پارلمانتاریسم در امپراتوری عثمانی، با ظهور نوعثمانیان هم زمان بود. نظام قانون و پارلمانتاریسم، جان کلام نوعثمانیانی بود که به راهکاری برای برون رفت جامعه از بحران های اقتصادی اجتماعی می اندیشیدند. این مقاله به پاسخ گویی این مسئله می پردازد که متفکران نوعثمانی، مفاهیم جدید غربی به ویژه «پارلمانتاریسم» را چگونه و بر پایه کدام دستگاه نظری به جامعه پذیراندند؟ اندیشه های نوعثمانیان و علی سعاوی از شخصیت های برجسته آنان، به همین انگیزه بررسی خواهد شد. دیدگاه های سعاوی بیش تر در مقالات روزنامه های «مخبر» و «علوم» مطرح شد که با تحلیل آنها می توان به دغدغه اصلی این نماینده متفکران نوعثمانی درباره توان مندی های آموزه های اسلامی و تلاشش برای تطبیق مفاهیم نو با این آموزه ها، پی برد.
    کلیدواژگان: نوعثمانیان، علی سعاوی، اسلام، مشورت، پارلمانتاریسم، امپراطوری عثمانی
  • علیرضا رستمی هرانی صفحات 73-106
    دانش مندان همواره در گفتارها و نوشتارهای خود، درباره افرادی با عنوان «زندیق»، هشدار داده و از کارشکنی های آنان درباره اسلام و مسلمانان سخن گفته اند. برخی از زندیقان با هدف های سیاسی و شماری از آنان، با روی کردهای فکری فرهنگی (در حوزه فرهنگ و عقیده) به مبارزه با اسلام می پراختند. آیا زندیقان دسته دوم، سازمان دهی می شدند و به انگیزه های سیاسی در حوزه فرهنگ قرآنی کار می کردند و در آن تاثیر می گذاردند؛ یعنی برای کسب یا حفظ قدرت و نفوذ (اهداف سیاسی)، به کارهای تاثیرگذار در زمینه فرهنگ قرآنی دست می زدند؟ این مقاله بر پایه منابع تاریخی و دیگر منابع نخستین در این باره، برای پاسخ گویی بدین پرسش، با بررسی معنای لغوی و اصطلاحی زندیق از دید دانشمندان تاریخ، فقه، حدیث، تفسیر و کلام و...، جریان زندیقان را شناسایی خواهد کرد و چرایی زندیق نامیده شدن آنان را پاسخ خواهد گفت؛ سپس با کاوش در پیشینه این جریان در شبه جزیره عربستان و شناسایی زندیقان سرشناس و روی کرد حاکمان در برابر آنان، رد پایشان را تا سده های نخستین اسلام دنبال خواهد کرد و بدین نتیجه خواهد رسید که دست سیاست سیاست بازان منحرف در گستراندن اندیشه ها و باورهای زندیقان در کار بوده است.
    کلیدواژگان: زندیق، مانی، جریان سیاسی، جعل حدیث
  • سید ابوالفضل رضوی صفحات 107-113
    خوارج فرقه ای اسلامی است که در خلال جنگ صفین و ماجرای حکمیت پدید آمد و می توان سابقه اندیشه خوارج را تا زمان حضرت رسول (ص) و اواخر دوره خلافت عثمان دنبال کرد. مهم ترین بحثی که آنان در آغاز خروجشان مطرح کردند، انکار حکومت با استناد به عبارت «لا حکم الا لله» بود. این دعوی، عمر کوتاهی داشت و تعارضی میان اندیشه و عمل این مدعیان پیش از طرح چنین ادعایی دیده می شد. سنجش نگرش خوارج با «آنارشیسم»؛ یعنی مکتب جدیدی که به نبود حکومت معتقد است، رهیافت تازه ای به بررسی دیدگاه خوارج درباره نفی حکومت خواهد بود. آنارشیسم به رغم ترجمه فارسی نارسای آن (هرج و مرج طلبی)، ضرورت وجودی حکومت را بر پایه نگرشی ایده آلیستی رد می کند؛ آن گاه در محیطی بدون نظام حکومتی، راه هایی پیش می نهد که حتی اگر غیر عملی باشند، از واقع گرایی و نگرش انتقادی مثبتی برخوردارند. این مقاله به سنجش اندیشه سیاسی خوارج در نفی حکومت با رویکرد آنارشیستی می پردازد تا بدین پرسش پاسخ گوید: سرخوردگی سیاسی و سرگردانی فکری خوارج (محکمه) بر اثر پذیرش حکمیت و ناخرسندی آنان از این ماجرا و کوشش هایشان برای مشروعیت بخشی به هرج و مرج طلبی های خود، تا چه اندازه در اندیشه آنان (انکار حکومت) تاثیر گذارده است؟
    کلیدواژگان: خوارج، آنارشیسم، حکومت، نفی حکومت
  • عباس قدیمی قیداری صفحات 133-152
    دیدگاه روشن فکران و اندیشه گران با تاریخ و شناخت و فهم و برداشت آنان از تاریخ و روند و جریان آن، مقوله ای است که می بایست در بازکاوی گوشه و کنار اندیشه هایشان، بدان توجه کرد. سید جمال الدین اسدآبادی در میان اندیشه گران و روشن فکران عصر قاجار، آگاهی شگفت انگیزی با تاریخ و تاریخ نویسی داشت؛ چنان که کم تر متفکری مانند او دانش تاریخی را در اندیشه ها و هدف های سیاسی و اجتماعی و اصلاح جامعه اش به خدمت گرفت و بر ضرورت تاریخ دانی و بهره گیری علمی و عقلی از آگاهی تاریخی برای شناخت حال و ساخت آینده تاکید کرد. اسدآبادی، متفکری تاریخ دان و تاریخ شناس و به تاریخ نویسی قدیم و جدید آشنا و در تاریخ نویسی توانا بود. موضوع تاریخ نزد او، سیر مدنیت و تاریخ تمدن و فرهنگ و ژرف نگری در اسباب ترقی و انحطاط جوامع به شمار می رفت. وی با رویکرد راهبردی به تاریخ و کارکردهای آن، فلسفه تاریخ را در ایران ابداع کرد و به گسترش دیدگاه فلسفی و انتقادی به تاریخ پرداخت. اندیشه های انتقادی اسدآبادی درباره تاریخ و تاریخ نویسی، در هویت جدید این دانش انسانی و تحول تاریخ نویسی در ایران بسیار تاثیر گذارد.
    کلیدواژگان: سیدجمال الدین اسدآبادی، تاریخ نویسی، انتقاد تاریخی، فلسفه تاریخ
  • محمدرضا هدایت پناه صفحات 153-184
    مسلمانان در سده نخست هجری به دلایل گوناگونی، به سیره نبوی توجه کردند و دانش سیره نگاری را بنیاد گذاردند، اما بر اثر ارتباط صحابه با پیامبر(ص)، توجه به این طبقه بسی مهم شد و به فهرست نویسی درباره صحابه انجامید و زمینه ای برای پیدایی دانشی مستقل به نام «صحابه نگاری» فراهم آمد. شیعه در پیدایی و دگرگونی این دانش،بسیار تاثیر گذارد؛ چنان که بر پایه منابع کهن تاریخی می توان شیعه را بنیادگذار آن برشمرد. طبق بررسی های به عمل آمده می توان پذیرفت، نوشته های صحابه نگاران شیعی در صحابه نگاری های پسین اهل سنت نیز تاثیرگذار بوده است.
    کلیدواژگان: شیعه، دانش صحابه نگاری، صحابه نگاران شیعه، صحابه نگاران اهل سنت